بومب!!! این صدای انفجار عصبانیت همسرت است که میغرد: آخر خانم مگه نمیبینی...
این موقعیت یکی از آن مواقعی است که آقایان را در حد انفجار عصبانی میکند. پس بد نیست این مورد را به خاطر داشته باشید که رانندگی خصوصا در شهرهای بزرگ کار پر استرسی است که نیاز به تمرکز دارد. لطفا پشت رل از برنامههای خلقالساعه و ابتکاری و غرولند و تازه کردن گلایههای 200 سال پیش بپرهیزید. اگر همسرتان پشت رل کمتر حرف میزند و جواب شما را نمیدهد میخواهد تمرکز داشته باشد و معنایش بیاعتنایی نیست. در این موقعیت شما با حرفهای نابجا میتوانید او را به انفجار نزدیک کنید.
موقعیت دوم؛ سین جیم
سوال و جوابهای مکرر باعث میشود همسرتان تا حد یک کودک ناوارد نزول کند و به او حس ناجوری بدهید که او را به انفجار عصبی نزدیک میکند. با یکدیگر به خرید رفتهاید. یکدفعه شما چشمتان به مغازه خرازی میافتد و از همسرتان جدا میشوید. نیم ساعتی آنجا معطل میشوید و خردهریزهایی را که نیاز دارید میخرید و به او زنگ میزنید که جلوی مغازه اسباببازی فروشی با او ملاقات میکنید. وقتی میآید دستهایش پر از میوه است. او هیچ نمیپرسد شما داشتید چه چیزی میخریدید شاید چون شما مجال نمیدهید. از لابهلای کیسهها شروع به وارسی میکنید و میپرسید: وای این بادمجانها را از کجا خریدی باید بریم عوضشان کنیم. هندوانه را چک کردی؟ باید صدای بوم میداد و توش میلرزیدها! پرتقالها خوب است دستت درد نکند، اما این انگور را کیلو چند خریدی؟ معلومه از آن بیمزهها است. کاش نمیخریدی حتما کلی هم پولش را دادهای ...
یکهو کل میوهها به زمین میافتد و آقا دستهایش به کمرش میرود و صورتش کاملا سرخ میشود. بهتر است پراکنده شوید چیزی به انفجار نمانده است ...
اگر با همسرتان به خرید میروید سعی نکنید او را تفتیش کنید. مغازهدارها بلدند میوههای خوب و بد را چطور با هم به دست مشتری بدهند. باور کنید برای شما هم پیش میآید. از آن گذشته مگر موضوع چقدر ارزش دارد که آنقدر بخواهید در موردش کنکاش کنید. اگر این کنکاش را در مورد خریدهای شخصی همسرتان مثل لباس و کفش هم انجام میدهید و گاهی از او میخواهید چیزی را که خریده است پس بدهید بهتر است این کار را ترک کنید. این کار میتواند همسرتان را تا حد انفجار عصبانی کند و اگر این اتفاق نیفتد یک انفجار زیرپوستی کمکم اعتماد به نفس مرد شما را منهدم میکند و او را از شما با نقش یک مادر کنترلگر دور میکند و به سمت یک دلبر دوستداشتنی سوق میدهد!
هرچیز به جای خویش
سعی کنید خانه را مرتب نگه دارید. این شما را یک خانم حسابی میکند و به افکار خود و شوهرتان نظم میدهد.
فکرش را بکنید به هر دلیلی وقت نکردهاید که خانه را مرتب کنید. همه چیز در هم و برهم همانطور که صبح از خانه خارج شدهاید در خانه رها شده است و همسرتان به خانه میآید.
او ممکن است چیزی به شما نگوید، اما معطل بهانه میماند تا وقتی که شما یک گیر به او بدهید. مثلا: چرا دیر کردی؟ و بعد شروع میشود:
دیر کردم که کردم. کاش نمیآمدم. این خانه که جای زندگی کردن نیست و...
قبول دارم ممکن است بیشتر این به هم ریختگیها کار خودش باشد، ولی شما باید سعی کنید یک خانم حسابی باشید تا او هم ناچار شود یک آقای حسابی شود که به شما بیاید وگرنه شما یک بمب حسابی در خانه خواهید داشت که به هر بهانه آماده انفجار است.
جیرهبندی کارها
متاسفانه خوب است بدانید آقایان بر خلاف جثه بزرگشان و تمام لافهایی که میزنند ظرفیت زیادی ندارند.
آنها در آن واحد اغلب فقط یک کار میتوانند انجام دهند و معمولا نمیتوانند به دو موضوع فکر کنند. به همین دلیل وقتی چند کار با هم به آنها محول میکنید و از آنها در مورد چیزهای زیادی سوال میکنید ناگهان فیوز میپرانند!
اکرم با لبخند به استقبال شوهرش میرود و کتش را میگیرد و کیفش را در کمد میگذارد. همسرش دست و رویی میشوید و لباسی عوض میکند و صاف میرود سراغ تلویزیون که برنامه فوتبال را تماشا کند. برنامه 10 دقیقه پیش شروع شده است و ماجرا آغاز میشود.
قسطها را دادی؟
اوهوم.
پول آب و برق را چطور؟
اوهوم.
یادت بود به معلم مجید زنگ بزنی؟
اوووووم!؟
راستی فردا باید با هم بریم دکتر و از آنجا هم یکسری وسیله گلسازی لازم دارم که این نزدیکیها نیست باید بریم بازار، میتونی بیایی؟
حالا دیگر وقتش است. انفجار نزدیک است. سیمها داغ داغ شدهاند و ظرفیت مدتی است پرشده.
بسه دیگه خانم! مگه من چند نفرم؟ بگذار نفسم جا بیاید!!!!
گفته بودم که طاقت نمیآورند. لطفا فهرست کارهایتان را جیرهبندی کنید و همراه با یک استکان چای آن را بین دو نیمه بپرسید و بقیه را برای مسابقه بعدی نگه دارید.
پیجویی و کنکاش، صحبت منفی در مورد خانواده همسر، مقایسه او با دیگر مردان، نادیده گرفتن او در مقابل دیگران و توقعات خارج از توان از دیگر چاشنیهای انفجاری هستند که شوهرانتان را به یک بمب بدل کنند.
اگر واقعا قصد دارید آنها را در این وضعیت ببینید میتوانید یک روز که زودتر از شما آماده شده است نیمساعت به سر و وضع خود ور بروید. این چاشنی معمولا عمل میکند.
اما اگر قصد ندارید همسرتان را به این مرحله برسانید به او احترام بگذارید و همانقدر که دوست دارید به شما فرصت داده شود و از کارهایتان استقبال شود به او فرصت دهید و از کارهایش تقدیر کنید.
گرچه گاهی کارها را به خوبی انجام نمیدهند، اما آن را به رخشان نکشید و سعی کنید آشیانهای مرتب بسازید و همسری مهربان باشید. مطمئن باشید هیچ صدای انفجاری در خانه شما شنیده نخواهد شد.
اینکه چه موقعی باید به فکر ایجاد روال و شیوه جدیدی در چارچوب زندگی خود باشیم و چگونه این تغییر را به بهترین نحو ممکن انجام داده و خود را به پیروی از این روال جدید عادت دهیم، مواردی است که در این نوشتار به آن پرداخته میشود.
چه موقع به ایجاد روالی جدید در شیوه زندگی خود نیازمندیم؟:
ـ اگر احساس کردید اعضای خانوادهتان زمان کافی را به خوشگذرانی و تفریح با یکدیگر سپری نمیکنند، ایجاد یک شیوه جدید در روش زندگی بسیار مثمرثمر خواهد بود. شما میتوانید روزهایی را به عنوان روزهای خانوادگی و شبهایی را به عنوان شبهای بازی و تفریح با حضور تمامی اعضای خانواده تعیین نموده یا اینکه از خواندن یک کتاب در کنار یکدیگر یا انجام یک فعالیتی که مورد علاقه همگی است لذت ببرید.
ـ این روال جدید را بر طبق ساعات پر دغدغه و سخت روزانه برنامهریزی نمایید. اگر کارهای زیادی برای انجام دادن دارید و وقت کافی ندارید، مثل وقتی که دارید خانواده را برای رفتن به مدرسه یا محل کار آماده میکنید یا اینکه در حال آمادهسازی وعدههای غذایی خانواده هستید، برنامهریزی یک روال جدیدی که مطابق با نیازهای اعضای خانواده باشد در صرفهجویی وقت بسیار به شما کمک خواهد نمود.
ـ وقتی که مرتباً دلیلی برای ایجاد تعارض و ناسازگاری یا کشمکش در خانواده به چشم میخورد، وقت آن است که در مورد تغییر شیوه زندگیتان بیندیشید. این روال جدیدی که برای زندگیتان در نظر میگیرید اگر تقریباً مطابق با عادات رفتاری همه اعضای خانواده باشد، خصوصاً در متوقف کردن نزاع و زد و خورد و درگیریهای لفظی بین بچهها میتواند موثر باشد.
اگر دائماً خودتان را درگیر تقاضاهای بیجا و نقزدنهای کودکانتان مییابید، این میتواند نشانهای از نیاز به یک برنامهریزی جدید در زندگیتان باشد که باید جایگزین شیوه قبلی شود. این شیوه خصوصاً وقتی که دارید سعی میکنید عادات جدیدی را در اعضای خانوادهتان ایجاد و گسترش دهید از جمله رعایت بهتر بهداشت یا انجام کارهای محوله یا انجام تکالیف مدرسه، بسیار مفید خواهد بود.
ـ به مرور که فرزندانتان بزرگتر میشوند و رشد میکنند، باید در روابط تکراری خانوادگیتان بازبینی نمایید و در آنها تجدیدنظر نموده اصلاحشان کنید تا همه چیزهای جدیدی را که آنها از پس انجامش برمیآیند را به حساب آورده باشید. این روش به استقلال فرزندتان کمک نموده و سبب میشود در انجام کارها به شما وابستگی کمتری داشته باشند.
ـ اگر مواقعی وجود دارد که شما تقریباً میتوانید سوءرفتار کودکتان را در آنها پیش بینی کنید، این روش حقیقتاً کمک خواهد کرد و با یک برنامهریزی دقیق و حساب شده خواهید توانست در این موقعیتهای چالش برانگیز با کودکتان کنار بیایید. برای مثال اگر میدانید فرزندتان به هنگام خرید، رانندگی یا ملاقات اقوام و دوستانتان بدرفتاری میکند، میتوانید با فراهم آوردن تمهیداتی از جمله سرگرمیهای مورد علاقهاش مانع بدرفتاری یا نقزدنهایش شوید.
ـ اگر در اعضای خانواده به نوعی احساس بیحوصلگی یا افسردگی مقطعی مشاهده کردید، تغییر روال عادی و روزمره زندگی میتواند این یکنواختی را شکسته و آنها را از این حالت درآورد.
چگونه میتوان یک روال جدید خوب و مناسب برای زندگی ایجاد نمود؟
معمولاً نمیتوان یک دستورالعمل روزمره راحت و سهلالوصول که متناسب با هر خانوادهای باشد یافت. ضمناً باید دانست که یک دستورالعمل متناسب و کامل باید بر پایه شرایط و وضعیت شما و فرزندانتان بنا شده باشد. اما به طور کلی میتوان 3 مشخصه کلیدی و مهم برای تاثیرگذار بودن آنها بیان کرد:
1- به بهترین نحو برنامهریزی شده باشند:
2- طبق اصول و مرتب و باقاعده باشد:
3- قابل پیشگویی و پیشبینی باشد:
تفکر در مورد یک روال جدید برای زندگی روزانه:
ایجاد یک شیوه جدید در نوع زندگی نیاز به کمیمهارت دارد. چراکه شما باید یکسری تغییرات را در شیوهای که خانوادهتان تا حالا مطابق با آن زندگی میکرده ایجاد کنید. با به کارگیری ملاحظات زیر میتوانید خودتان را به نرمی و آهستگی به این روال جدید عادت دهید:
ـ دستورالعملهای جدید باید مطابق با درخواستها و نیازهای روزانه همه اعضای خانواده باشند. در این زمینه باید در نظر داشت که چه اعمال و فعالیتهایی و چگونه در بر آوردن اهداف بلندمدت خانواده موثر خواهند بود و نیل به آنها را تسهیل خواهند نمود.
ـ روال جدید زندگی چگونه با تغییراتی که ممکن است پیش بیاید سازگار خواهد شد. برای مثال تعطیلات مدرسه، اسبابکشی و تغییر محل زندگی، تولد فرزند جدید، مسافرتهای احتمالی پیش آمده و...
ـ شما میتوانید کارها را با انجام پیش از موعد مقررشان بسیار راحتتر انجام دهید مثلاً کیف مدرسه فرزندتان را شب قبل از مدرسهاش آماده کنید تا صبح روز بعد مجبور نباشید زمانی را هم برای آن اختصاص دهید.
ـ برنامهریزی روال روزانه زندگیتان را چقدر و چگونه بر مبنای تواناییهای اعضای خانوادهتان قرار میدهید و چگونه از این تواناییها به صورتی بهینه بهره میبرید؟ اعضای خانواده هریک در چه چیزهایی مهارت دارند و شما به چه نحوی میتوانید این تواناییها را در روال روزانه زندگی به کار بندید؟
ـ آیا میتوانید در برنامهریزیتان زمانی را برای تفریح و بازی با فرزندانتان به عنوان بخشی از وظایف روزانه در نظر بگیرید؟
ـ چطور میتوانید این شیوه جدید را بدون نقزدن به کار بندید؟
بیان کردن و گوشزد نمودن آنچه که هریک از اعضا باید انجام دهند، تنها راه یادآوری وظایف روال جدید روزانه نیست. به جای آن، برای مثال میتوانید از اتمام یک برنامه تلویزیونی برای نشان دادن یک روتین زمان خواب استفاده نمایید، یا اینکه میتوانید با دادن یک ساعت زنگدار به کودکان بزرگتر آنها را در ساعت خاصی برای بیدار شدن و رفتن به مدرسه ملزم و متعهد کنید. حتی میتوانید با تهیه فهرستی از کارهای روزانه و نصب آن در جایی که در دیدرس همه اعضا باشد مسوولیتهای هر کس را یادآوری کنید. برای کودکان کوچکتر بهتر است که این فهرست تصویری باشد تا توجه آنها را به خودش جلب کند.
ـ آیا منابع و امکانات کافی در دسترس دارید؟ (از جمله امکانات مالی، زمانی، حمایتی یا حتی بیمه سلامتی) تا بتوانید روال زندگیتان را بر مبنای آنها قرار دهید.
طراحی روال جدید برای زندگی روزانه:
ـ هدف از روال همیشگی زندگیتان را تعریف و نتیجه نهایی را تصور کنید.
ـ گامها و وظایف منحصر به هر فرد را تعیین نموده و آنها را فهرست نمایید تا انجامشان برای هر فرد آسانتر باشد.
مطمئن شوید که هریک از اعضای خانواده به صورتی کاملاً واضح و روشن به وظایف خودش آشنایی دارد و نقش خودش را در خانواده کاملاً درک کرده.
ـ زمان لازم برای هر بخش از دستورالعمل را معین کنید.
ـ در مورد راههایی که سبب موفقیت روال زندگیتان میشود بیندیشید.
ـ در برنامهریزیتان از زمان به صورت بهینه استفاده کنید. مثلاً میتوانید از زمانی که برای صبحانه در نظر گرفتهاید برای صحبت کردن یا تفریح با اعضای خانواده استفاده نمایید.
ـ قبل از اجرای شیوه جدید در مورد مراحل آن با همه اعضای خانواده صحبت نموده و برای توضیح دادن پیرامون آن به منظور روشن شدن تمامی ابعادش آمادگی کافی و وافی داشته باشید.
در یک روال خوب و مناسب، کارها در هر زمان به یک شیوه و دستورالعمل رخ خواهند داد. چنین دستورالعملهایی بخشی از زندگی روزانه اعضای خانواده خواهند شد. یک شیوه زندگی صحیح و نمونه باید دستوراتش برای تمامی اعضای خانواده واضح و قابل فهم باشد. هر شخص باید نقش خود را در زندگی درک نموده و بداند که چه کاری را در قبال تعهدش نسبت به سایر اعضا باید انجام دهد.اگر تصمیم دارید اهداف خود را برای سال آینده مشخص کنید این کار را با نگرانی انجام دهید زیرا با این کار مانع تحقق آن میشوید.
در ضمن مطالعات انجام شده توسط دنیل گیلبرت استاد روانشناسی دانشگاه هاروارد نشان داده تفکر «زمانی خوشبخت میشوم که...» کاملا بیهوده است زیرا زندگی آرام در لحظه حال را از بین میبرد و در عین حال خوشبختی را منوط به شرطی میکند که معلوم نیست تحقق یابد و یا اینکه با تحقق یافتنش چقدر به انسان کمک کند.
بررسیها نشان داده حتی افزایش درآمد نیز چندان موجب خوشبختی نیست زیرا فقط 10درصد عامل تعیینکننده خوشبختی به ثروت، سطح اجتماعی و... بستگی دارد.
مشخص شده افزایش درآمد پس از حدود 11ماه دیگر فرقی با قبل برای انسان نمیکند و این تا زمانی که درآمد 11 برابر شود ثابت است.
40درصد آن به عادتهای فکری، احساسات، کلمات و رفتار بستگی دارد و 50 درصد مابقی نیز تا حد زیادی ژنتیکی است.
در واقع ما به جای انتظار یک هدف ایدهآل باید به بالا بردن عوامل تعیینکننده سطح خوشبختی در خود بپردازیم.
اگر شما هم فکر میکنید که با رسیدن به سطح خاصی از تحصیلات، شغل و پول، زیبایی و حتی سفر یا همسر به خوشبختی میرسید سخت در اشتباهید، زیرا با رسیدن به هریک از آنها میبینیم که بسیار کمتر از آنچه تصور کرده بودیم خوشبختیم و خوشحال میشویم و هر بار که تجربه این حس را هم داریم از هیجان آن کاسته میشود.
دیگر به بیشتر و بهتر و ای کاش روزی... فکر نکنید، زیرا در این صورت امکان خوشبختی کلی را از خود گرفتهاید و آرامش و خوشحالی خود را مشروط به هدفی کردهاید که شاید تاثیر چندانی در وضعیت شما نداشته باشد، زیرا مهم این است که احساس خوشبختی باید از درون بجوشد و عوامل بیرونی تاثیر قابل ملاحظهای بر این حس نداشته و اگر هم داشته باشند موقتی و گذراست.
پس بیایید که از این به بعد واقعبینتر عمل کنیم و لحظه حال را فدای لحظه نامعلوم فردا نکنیم.
هیچ میدانید رواج یک شایعه چه تعداد زندگیهای مشترک را از هم پاشیده، چه ازدواجهایی را به طلاق کشانیده و اصلا مانع ازدواج چه تعداد جوان شده است ؟ حتی چه خسارتهای اقتصادی سنگین به برخی خانوادهها زده و مانع کسب و کار چه تعداد انسان شده است.
امروزه کمتر محفلی را میتوان یافت که حاضران در آنها با میگن که ها.... و شنیدی که ....مجلس را گرم نکنند و با ترویج خبرهای بیاساس ظاهرا ساعات خوشی را در کنار هم سپری نکنند.
گرچه آمار دقیقی در باره اینکه مردان و زنان به چه میزان به رواج شایعه علاقهمندند، وجود ندارد، اما به نظر میرسد شایعه پراکنی در حوزه مسائل خانوادگی به منظور چشم و همچشمی و گاه حسادتهای مخرب، بیشتر نقل محفل مهمانیهای زنانه است. گرچه مردان بیشتر برای حذف رقبای اقتصادیشان دست به این کار میزنند.
شایعه چیست؟
شایعه در اصل همان اطلاعات و اخباری است که به صحت آن اطمینان نداریم و مدرکی مبنی بر درست بودن آن وجود ندارد. یعنی نقل قول مطالب توسط افراد، بدون هیچ مدرک و منبع مطمئن. این نقل قولها معمولاً دهان به دهان و از فردی به فرد دیگر صورت میگیرد. به همین دلیل هم همیشه پس از گذشت چند ساعت، بتدریج به حجم مطلب اصلی افزوده میشود، به قول معروف یک کلاغ چهل کلاغ میشود. در این جریان هرکس برداشت خود یا حتی آنچه را که دوست دارد نیز به شنیدهها میافزاید و موضوع را با آب و تاب بیشتری نقل میکند. به همین دلیل شایعه به سرعت پیش میرود و جامعه را فرا میگیرد.
معمولاً مردم میگویندتا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها. شاید در مورد شایعه هم همین طور باشد. یعنی تمام این اخبار نادرست از یک خبر اصلی پایه شکل گرفته باشد، که اتفاقاً درست هم بوده است؛ ولی کمکم و بتدریج اصل مطلب پوشیده شده و حواشیای بیش از موضوع اصلی به مخاطب ارائه میشود. البته در برخی مواقع نیز، شایعات از اصل بیپایه و اساس هستند.
چه زمانی شایعه شکل میگیرد؟
افراد هر جامعه به موارد خاصی علاقه نشان میدهند و دوست دارند که هرچه بیشتر و کاملتر در مورد آن موضوعات بدانند و در این دانستهها با دیگران نیز سهیم شوند. در چنین مواقعی اگر منبع اطلاعاتی درستی هم در دسترس نباشد، شایعه شکل میگیرد.
این انسانها هستند که وقتی به موضوعی علاقه دارند یا به هر دلیل موضوعی برایشان مهم است، ترجیح میدهند که اطلاعاتی هر چند نادرست به دست آورند. برای همین هم اکثر شایعات برای مردم جذاب هستند.
در چنین شرایطی، مردم در مواجهه با هر کسی از او در مورد موضوع مورد نظرشان میپرسند و به هر نحو ممکن میخواهند بر یافتههای خود بیفزایند.
اما همیشه هم اینطور نیست که شایعه جذاب و دلخواه باشد. گاهی اوقات شایعات باعث ایجاد حس ترس و ناامنی میشوند و از این طریق زندگی عادی و طبیعی مردم را فلج میکنند. مثل شایعه راه افتادن سیل در شهر؛ همین حرف کوچک و کماهمیت میتواند زندگی هزاران نفر را با ترس و اضطراب همراه کرده و آنها را از فعالیتهای معمولشان باز دارد.
به همین دلیل درجوامع پیشرفته، رسانهها تلاش میکنند آن چه را در ذهن مردم تبدیل به سوال میشود، بیابند و پاسخ مناسب و صحیح را در اختیار افکار عمومی قرار دهند. فقدان چنین امکانی، جرقهای است بر انبار خطرناک شایعه که از هر ماده قابل انفجاری خطرناکتر است.
در مواجهه با شایعه چه کنیم؟
اما در مواجهه با این پدیده چه کار باید کرد؟ اگر کسی خبری نادرست به ما بدهد، وظیفهمان چیست؟ آیا صحیح است که ما هم نقشی در گسترش بیشتر آن داشته باشیم؟
در این موارد خوب است کمی فکر کنیم و خودمان را جای کسی بگذاریم که شایعه پیرامون او شکل گرفته. شاید اینگونه راحتتر بتوان تصمیمی برای پذیرش بیچون و چرای مطلب گرفت یا گاهی به عواقب پخش شدن آن شایعه در جامعه بیندیشیم؛ این که همین شایعات بیاهمیت گاهی میتوانند زندگی ما را دستخوش تغییر کنند.
در چنین مواردی قبل از هر چیز باید از صحت خبر مطمئن شویم. کشف حقیقت و دانستن اصل موضوع میتواند کمک کند که جلوی رواج شایعهای را بگیریم. اگر هم نمیتوانیم این اطمینان را پیدا کنیم باید بدانیم لزومیهم برای گفتن آن به سایرین نیست.
پس اگر نمیتوانیم جلوی شایعهای را بگیریم، حداقل سعی کنیم در رواج آن همراه و همگام نشویم.
بیان یک شایعه و پیگیری مطلبی بیپایه و اساس، میتواند تا جایی پیش برود که روابط میان افراد و بنیان خانوادهها را نیز با مشکل و تنش مواجه کند و رابطه میان همسران، دوستان، مادر و پدر و فرزند و هر نوع دیگر رابطه را مخدوش سازد.
شاید افراد فقط از روی کنجکاوی، علاقه به صحبت کردن در مورد موضوعی خاص، بدبینی یا هزاران دلیل دیگر اقدام به شایعهپراکنی کنند. در نهایت مهم هم نیست به چه دلیلی این شایعه شکل میگیرد، ولی همین حرف و صحبتها میتواند باعث از هم پاشیدن خانوادهای شود یا افراد خانواده را با مشکلهای جدی درگیر کنند. اندکی دقت در مورد این پدیده اجتماعی، مضرات و خطرات آن را روشن میسازد.
در هر صورت این مشکلی است که در جوامع مختلف وجود دارد. ولی شاید با اندکی تامل و تفکر در مورد شایعات، در صورت امکان صحبت با فردی که شایعه در مورد او شکل گرفته، پیگیری حقیقت و... بتوان جلوی خطری بزرگ را گرفت و به آنها که گویا دوست دارند روابط را از بین ببرند مجال نداد.