دکتر علیرضا کیهاننیا، روانشناسی است که چندین سال در کانون اصلاح و تربیت درباره انگیزههای ارتکاب جرم نوجوانان به پژوهش پرداخته است. او میگوید: «یکی از علتهایی که نوجوانان را به طرف بزهکاری یا کارهای خلاف و جرایم سوق میدهد، خانواده است. فرزندان خانوادههای متشنج، چند همسر، بد سرپرست یا بیسرپرست، خود به خود احساس قربانی شدن، بیکسی و بیپناهی میکنند. نیازهای اولیه این نوجوانان در خانواده تامین نمیشود و احساس بیکسی و نداشتن پشتیبان میکنند. چنین افرادی به خود اجازه میدهند که نیازهایشان را از طریق جامعه و از روشهای نامشروع تامین کنند.»
این روانشناس توضیح میدهد: «نوجوانی که نیازهای اولیهاش تامین نشده و مثلا به یک دوچرخه یا ضبط صوت احتیاج دارد، بدون اینکه احساس کند کار غلطی است، ممکن است بخواهد آن را بدزدد، چرا که فکر میکند به او ظلم شده، به او بیتوجهی شده و حق دارد خواسته خود را از جامعه بگیرد. در کل میتوان نخستین انگیزه این افراد را احتیاجات آنها دانست.»
به گفته این روانشناس، یکی دیگر از دلایلی که باعث میشود نوجوانان علیرغم دانستن عاقبت کار خود دست به بزه بزنند احساس تفاوت طبقاتی بین خود و همسالانشان است: «نوجوان وقتی تفاوت بین خانواده و شرایط خود با دیگران را میبیند، زمانی که میبیند دیگران در رفاه زندگی میکنند و او زندگی سختی دارد و چیزهایی که میخواهد ندارد، خود را محق میداند. با خود میگوید من حق دارم فلان چیز را داشته باشم و حالا که کسی نیست، مسوولی نیست که نیازهای مرا برآورده کند و پدر و مادرم هم این کار را نمیکنند، من حق دارم احتیاجات خود را از راههای نامشروع برآورده کنم.»
کیهاننیا درباره نوجوانانی که برای اولین بار دستگیر و روانه کانون اصلاح و تربیت میشوند میگوید: «بعضی از مجرمان نوجوان، یکی دو بار به کانون اصلاح و تربیت میروند و در آنجا به جای اینکه اصلاح شوند، کارهای خلاف دیگری یاد میگیرند. درست است که کانون اصلاح و تربیت تلاش میکند با آموختن حرفه به این نوجوانان، راه درست را به آنها نشان دهد، اما میتوان گفت در
30 درصد مواقع موفق است. عدهای از نوجوانان، بعد از رها شدن از کانون، با حرفهای که آموختهاند آغاز به کار میکنند. عدهای دیگر، اما خلافهای دیگر یاد میگیرند و بعد از آن آگاهانه و با دانستن عواقب کار خود، دست به کار خلاف میزنند.»
این روانشناس تاکید میکند: «عدهای از نوجوانان به خاطر نداشتن سرگرمی و برای ایجاد هیجان و لذت، دست به جرم میزنند. این افراد لزوما نیازمند نیستند و حتی ممکن است از خانوادههای مرفه باشند، اما چون تفریح درست و حسابی ندارند، دست به دزدی میزنند. برای نمونه میتوان دو پسر نوجوان 14 ساله را مثال زد که از خانوادههای ثروتمندی بودند و نیاز مالی نداشتند، اما برای سرگرمی اتومبیل میدزدیدند. چنین افرادی قطعا از عاقبت کار خود خبر دارند و میدانند که عقوبت سختی در انتظارشان است. آنها به خاطر هیجان و تجربه کردن خطر دست به این کارها میزنند.»
به گفته کیهاننیا، ممکن است نوجوانان بعد از یک بار ارتکاب جرم، به انجام آن عادت کنند و برایشان تبدیل به یک مساله عادی میشود. او درباره افرادی که در سنین بزرگسالی ارتکاب جرم را آغاز میکنند ، میگوید: «آنها اغلب افراد خودخواه و آسانطلبی هستند که فکر میکنند از هر راهی باید به ثروت برسند و آسان ترین راه را انتخاب میکنند. اغلب انسانهای بی هدفی هستند که معمولا تحصیلات درست و حسابی هم ندارند و اگر دارند از دانش خود در راه نادرست استفاده میکنند و به دنبال ابهامات قانونی هستند تا از آن به نفع خود استفاده کنند و خلاف کنند.»
این روانشناس توضیح میدهد: «همه افراد متوجه مجازاتی که انتظارشان را میکشد هستند، نوجوانان میدانند که روزی تنبیه خواهند شد، اما در اثر شرایط روانی نامطلوب دست به ارتکاب جرم میزنند و گاهی به عنوان اعتراض این کار را میکنند. در واقع تنگناها و نیازهای اولیه باعث میشود به راه خلاف کشیده شوند.»
کیهاننیا معتقد است خانواده اولین نهادی است که در آن نیازهای فرزند باید برآورده شود: «اگر نیازهای اولیه مادی و معنوی کودکان در خانوادهها تامین شود، دیگر دست به ارتکاب جرم نمیزنند. ما به خانوادهها توصیه میکنیم از فرزندانشان حمایت کنند و احساس مسوولیت داشته باشند. نگذارند که فرزندانشان احساس کنند به آنها بی توجهی میشود. اگر این حس را داشته باشند برای گرفتن حق خود از جامعه دست به هر کاری خواهند زد.»
این روانشناس درباره تاثیر رسانهها بر افزایش خواستههای نوجوانان میگوید: «ممکن است نوجوانی خانواده خود را با آنچه در تلویزیون میبیند مقایسه و احساس حقارت کند. ما به سازندگان سریالها نمیگوییم فلان سریال را نسازید، اما توصیه ما این است که از روانشناسان و جامعهشناسان مشاوره بگیرند. شدیدا تاکید میکنیم در قسمتی که مربوط به اختلافات خانوادگی است با یک مشاور خانواده مشورت کنند. بگذارند یک کارشناس در نوشتن دیالوگها نظر بدهد.»
کیهان نیا : ما به سازندگان سریالها نمیگوییم فلان سریال را نسازید، اما توصیه ما این است که از روانشناسان و جامعهشناسان مشاوره بگیرند. شدیدا تاکید میکنیم در قسمتی که مربوط به اختلافات خانوادگی است با یک مشاور خانواده مشورت کنند. بگذارند یک کارشناس در نوشتن دیالوگها نظر بدهد
او به سریال آشپزباشی اشاره میکند و توضیح میدهد: «اگر در صحنه دادگاه زن و شوهری که میخواهند از هم جدا شوند یک مشاور نظر میداد حتما به این نکته اشاره میکرد که در یکی از دیالوگها تاکید شود که نباید فرزندان را وجهالمصالحه قرار داد، اما تنها چیزی که قاضی گفت این بود که وقت دادگاه را یک ماه عقب میاندازیم.»
این روانشناس به مسوولان کشوری توصیه میکند با اشتغالزایی جلوی ارتکاب جرم نوجوانان را بگیرند: «در کشور تعداد کمی آموزشگاه فنی هست. حال آن که در کشورهای اروپایی بیشتر دانشآموزان از دوره دبیرستان وارد مدارس فنی و حرفهای میشوند، حرفه میآموزند و خیلی زود هم وارد بازار کار میشوند. اگر مسوولان میخواهند جلوی افزایش جرم را بگیرند، باید به ایجاد فرصت شغلی فکر کنند.»
اما جدا از دلایل روانشناختی، چه مسائل دیگری پشت ارتکاب جرم افرادی است که از نتیجه کار خود آگاهند؟ شهرام محمدی، جرمشناس پاسخ میدهد: «انگیزههای ارتکاب جرم به نوع جرم، شخص مجرم و جامعهای که در آن زندگی میکند بستگی دارد. بعضی از مجرمان محاسبهگر هستند. حساب میکنند و وقتی میبینند که سود
بهدستآمده از جرم بر هزینهای که برای مجازات میدهند میچربد، دست به خلاف میزنند. چون حتی اگر مجازات شوند، مبلغی را نقدی به عنوان جریمه بدهند و حتی زندان هم بروند، به قدری سود کردهاند که به قول معروف برایشان صرفه اقتصادی داشته باشد. » اما همیشه هم مجرمان از نتیجه کار خود آگاه نیستند: «مجرمانی که برای بار اول در عمر خود دست به عمل خلافی زدهاند، ممکن است از نتیجه کار خود به صورت دقیق آگاه نباشند. آنها میدانند که کارشان خلاف است و مجازات دارد، اما به درستی نمیدانند مجازاتش چیست. بخصوص در قوانین ما که دائما در حال تغییر هستند، مسوولان باید بحث آموزش قوانین به شهروندان را جدی بگیرند.»
این جرم شناس تاکید میکند که ارتکاب جرم به دلیل عدم آگاهی از قوانین تنها در مورد افرادی صدق میکند که برای بار اول مرتکب جرم شدهاند. او ادامه میدهد: «آنها که بعد از یک بار دستگیری کار خلاف را ادامه میدهند افرادی هستند که مجازات روی آنها اثر بازدارندگی نداشته است. در این زمینه ما خلأ قانونی داریم. افرادی که جرایم سنگینی دارند گاه با قرار وثیقه آزاد میشوند و تا صدور حکم آنها زمان زیادی طول میکشد. ترس آنها میریزد و مجدد دست به خلاف میزنند.»
هر کسی کابوس می بیند؛ با ترس از خواب می پرد، در رختخواب می نشیند، قلبش بشدت می زند و پیشانی اش عرق می کند. اگر بچه کوچکی باشد، واقعاً می ترسد، اما با رفتن کابوس، فقط تعجب می کند و به فکر می افتد که چگونه مانع تکرار آن شود. به احتمال زیاد این کابوس دیدن ناشی از تنش روانی است یا شاید از عارضه جانبی قرص فشار خون باشد.
روان شناسان و متخصصان خواب، در مورد اینکه خواب دیدن بازتاب اختلالات هیجانی است، توافق کامل ندارند. بعضی می گویند، نتیجه فعالیتهای امواج پراکنده مغزی است که مغز در حال خواب می خواهد آنها را منظم کند. برخی هم چیزهای دیگری را - مثل تأثیرات قدیمی، ترس و هوس سرکوب شده و پاسخ های نمادین گ در آن می بینند. عده ای نیز به چیز بینابین اینها اعتقاد دارند. حیوانات هم خواب می بینند، ولی ما نمی دانیم آن را چگونه تجزیه و تحلیل می کنند.
با این همه، افراد تحت تنش روانی بیشتر دچار کابوس می شوند. کابوس مانند حملات اضطراب به هنگام خواب است و علامت یک بیماری نیست.
- درمان کابوس دیدن
خود را نگران نکنید. کابوس معمولاً نشانه ای از یک بیماری یا اختلال روانی نیست.
خیال کودکان را راحت کنید. به کودکی که دچار کابوس شده و ترسیده است، اطمینان دهید که چیزی نشده و فقط خواب دیده است. کودکان نمی توانند بخوبی تفاوت بین واقعیت و کابوس را تشخیص دهند. بنابراین، بد نیست که جلو چشمانشان رختخواب و اتاق را وارسی کرده و به آنها نشان دهید که در جای امنی هستند.
بسیاری داروها می توانند شدت، مقدار و نوع رؤیای خواب را تغییر دهند. اولین کار برای فرد دچار کابوس کنترل داروهای مصرفی اوست. تعدادی داروهای ضد فشار خون و تقریباً تمام داروهای بیماری پارکینسون فعالیت هنگام خواب را افزایش داده و باعث دیدن کابوس می شوند. اگر چنین دارویی می خورید و دچار کابوس می شوید، این موضوع را به پزشک اطلاع دهید.
پزشکان برای رفع کابوس دیدن معمولاً داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای تجویز می کنند. اما این داروها فقط برای کسانی لازم است که کابوس زندگی، آنان را به هم ریخته است. متخصصان خواب با این داروها موافق نیستند؛ چون اینها مرحله حرکات سریع چشم را در هنگام خوابیدن کم می کنند و شما اصلاً خواب نمی بینید. استفاده از این داروها مثل شکار گنجشک با مسلسل است.
کابوستان را بازنویسی کنید. وقتی خواب ناراحت کننده ای دیده اید یا کابوستان تکرار می شود، خودتان آخر داستان را در بیداری تغییر دهید. با تکرار تمرین خواب تغییر یافته در طی روز وقایع وحشتناک آن را عوض می کنید و شب مغز این تغییرات را در خواب خود اعمال می کند.
مشکلتان را بازگو کنید. کابوس ممکن است نشان دهنده وجود ناراحتی های هیجانی حل نشده باشد. ببینید مشکلتان چیست و آن را با یک دوست همکار، یا روان پزشک در میان بگذارید.
- بختک
ولی چه باعث می شود که شما (یا بیشتر کودکتان) نصف شب جیغ بکشید؟ آیا این هم نتیجه کابوس است؟ به احتمال زیاد نه. این حالت که «بختک» نام دارد، اغلب با کابوس دیدن اشتباه می شود و گرچه شبیه به هم هستند، اما کاملاً متفاوتند.
فرد دچار بختک حتی خواب هم نمی بیند. بختک شبیه راه رفتن در خواب است؛ چون هر دو در مرحله خواب عمیق و بدون خواب دیدن روی می دهند.
بر خلاف کسی که کابوس دیده است، فرد دچار بختک بیدار نمی شود. در واقع، بیدار کردن او مشکل است و وقتی بیدار شود، به یاد نمی آورد چه چیزی باعث ترس او شده یا حتی نمی داند که فریاد کشیده است.
بختک بخشی از فرایند بلوغ در نوجوانان است و اغلب اتفاق می افتد. بهترین کار این است که او را به آرامی دوباره در رختخواب بخوابانید.
اگر بختک به حد خطرناکی برسد و باعث سلب آرامش دیگران شود، پزشک با تجویز دارو یا رفتار درمانی، او را تحت کنترل در می آورد.
دیدن خوابهای بد به قدری زیاد یا آزاردهنده است که مانع خواب کافی می شود.
محققان انگلیسی دریافتند، ورزش کردن در فضای سبز مانند پارک برای سلامت ذهنی مفیداست. به گزارش «CNN» بررسی روی بیش از هزار داوطلب که به ورزش کردن در فضای سبز پرداختند، نشان داد ۵ دقیقه اول با بهبود خلقی و عزت نفس به ویژه در افراد جوان همراه بود. این بررسی روی فعالیت های متفاوتی مانند پیاده روی، دوچرخه سواری، اسب سواری، باغبانی، کشاورزی و ماهی گیری انجام شد. محققان می گویند به طور کلی افراد غیرفعال، تحت استرس و بیماری ذهنی بیشتر از دیگران از ورزش کردن در فضای سبز بهره می برند.به عنوان مثال، کارفرما باید کارمندانی را که در محیط کاری پراسترس قرار دارند به پیاده روی در نزدیک ترین پارک به هنگام ساعت ناهار تشویق کند تا سلامت ذهنی آن ها تضمین شود. ورزش کردن در مجاورت رودخانه و استخر نیز تاثیر زیادی بر سلامت روانی دارد.
با ادامه آن در واقع این عمل به یک عادت تبدیل میشود و به بخشی از زندگیتان بدل خواهد شد. شاید ابتدا حتی فکر کردن راجع به یک تغییر بزرگ و انجام هر روزه آن برای باقی عمر، خستهکننده به نظر برسد؛ اما اگر آن کار را 30 روز پی در پی انجام دهید، کمکم این عادت در شما نهادینه میشود. البته برای به نتیجه رسیدن، نیاز به نظم، انضباط و تعهد دارید. شاید 30 روز طولانی به نظر برسد، اما مطمئن باشید که طی همین مدت چیزهای زیادی یاد میگیرید و قادر هستید از عهده آن برآیید. حال اگر واقعا این 30 روز را با موفقیت سپری کنید، چه رخ میدهد، ابتدا آن عمل را به عنوان یک عادت خواهید پذیرفت و پیشرفت در آن برایتان خیلی راحتتر از اول کار خواهد بود. دوم این که عادات بد قدیمی خود را طی این زمان خواهید شکست. سوم این که طی این 30 روز اعتماد به نفس لازم برای آغاز و ادامه هر کاری را پیدا خواهید کرد و چهارم این که خواهید فهمید قادر به گرفتن هر تصمیم بلندمدتی هستید. با گذراندن این 30 روز، امکان همیشگی کردن عادت در شما افزایش مییابد. حتی اگر احساس میکنید که این مدت برای دائمی و پایدار کردن عادات در شما کافی نیست، میتوانید آن را تا 60 یا 90 روز ادامه دهید. هرچه زمان تکرار آن کار را افزایش دهید، عادت جدید در زندگی شما بهتر جا باز کرده و دائمیتر میشود.
فایده دیگرش این است که طی این 30 روز میتوانید عادتهای جدیدی را که کاملا مطمئن نیستید برای زندگیتان خوب است یا نه آزمایش کنید. مثلا فرض کنید میخواهید یک رژیم غذایی جدید را آغاز کنید؛ اما نمیدانید که این رژیم نتیجه لازم را برایتان دربر دارد یا نه. با به کارگیری 30 روزه این رژیم غذایی و ارزیابی مداوم آن میتوانید به میزان مفید بودن آن پی ببرید و تصمیم به ادامه یا قطع آن بگیرید. روش انجام 30 روزه هر کار بهترین روش برای ایجاد عادات روزمره به نظر میرسد. مثلا از این روش میتوان در ایجاد عادات زیر استفاده کرد:
- ترک تماشای تلویزیون
- آشنا شدن با یک فرد جدید در هر روز و آغاز گفتگو با یک غریبه. این کار باعث افزایش ارتباطات اجتماعی شما میشود.
- هر روز بعدازظهر، بیرون رفتن؛ هر بار به جای جدیدی بروید و کار تازهای انجام دهید تا یک ماه بهیادماندنی داشته باشید.
- هر روز 30 دقیقه را صرف تمیز و مرتب کردن خانه یا محل کار خود کنید. در کل این 30 روز، این کار تنها 15 ساعت از وقت شما را میگیرد.
- هر روز یک ساعت درباره موضوعی که دوست دارید، مطالعه کنید.
- هر روز 30 دقیقه نرمش کنید.
- سیگار، نوشابه یا تنقلات بیخاصیت یا هر عادت غذایی ناسالم را ترک کنید.
- هر روز به یکی از دوستان، آشنایان و اقوام زنگ زده و لااقل صله ارحام را به صورت تلفنی به جای آورید