اسکیزوفرنی یک اختلال مغزی شدید، مزمن و ناتوانکننده است که حدود یک درصد افراد 18 ساله و بالاتر را در یک سال معین گرفتار میکند.
افراد مبتلا به اسکیزوفرنی گاهی صداهایی میشنوند که دیگران نمیشوند، اعتقاد دارند که دیگران افکار آنها برای جهان پخش میکنند یا متقاعد میشوند که دیگران برای آزاردادن آنها دارند نقشه میکشند.
این تجربیات آنها را هراسان و منزوی میکند و ارتباط آنها را با دیگران مختل میکند.
این بیماران ممکن است حرفهایی بزنند که بیمعنا به نظر رسد، ساعتها بدون حرکت یا حرف زدن در جایی بنشینند، یا اینکه ممکن است که کاملا سالم به نظر آیند تا هنگامی در مورد چیزهایی که واقعا درباره آنها دارند فکر میکنند، شروع به صحبت کنند.
علائم این بیماری معمولا در مردان در انتهای نوجوانی و اوائل دهه بیست زندگی و در زنان در دهه سی و چهل زندگی بروز میکند، اما در موارد نادری بیماری ممکن است در دوران کودکی هم تظاهر کند.
علائم این بیماری میتواند شامل توهم، هذیان، مختلشدن فکر، خلق و خوی بیتفاوت، انزوای اجتماعی، و نقصانهای شناختی است.
گرچه علت یا علتهای ایجادکننده این بیماری هنوز به طور دقیق معلوم نیست، اما درمانهای فعلی میتوانند بسیاری از علائم این بیماری را رفع کنند و به افراد مبتلا امکان دهند که به طور مستقل زندگی کنند.
گرچه بسیاری از علائم بیماری با مصرف دارویهای ضدروانپریشی موجود مهار میشود، اما اغلب مبتلایان به اسکیزوفرنی باید علائم باقیمانده بیماری در طول عمرشان کنار بیایند.
پژوهشگران همچنین در حال ساختن داروهای موثرتر و استفاده از ابزارهای پژوهش جدید برای درک علل این بیماری و یافتن راههای برای پیشگیری و درمان آن هستند.
تولد هر نوزادی ، باعث ایجاد یک موقعیت جالب و لذتبخش میشود.اما آنچه بعد از وضع حمل مادر، باعث افسردگی میشود چیست؟
واقعیت این است تولد نوزاد، یک شرایط عالی و شادیآفرین به وجود میآورد. ولی آن همچنین میتواند منشا افسردگی شدید در مادر نیز باشد که از آن با عنوان "غمگینی و افسردگی پس از زایمان baby blues " یاد میشود.
عوامل مهمی میتواند در ایجاد این اختلالات موثر باشد. مهمترین عامل،تغییرات هورمونی زیاد و قابل توجه در مادر است. پس از فراغت از زایمان،سطح استروژن به اندازه زیادی کاهش پیدا میکند.یک تغییر بزرگ هورمونی مربوط به دوره قبل از حاملگی و هورمونی است که باعث تحریک و تولید شیر در سینه مادر می شود.
این هورمونها نیز همچنین بر تغییرات هورمونی در مادر تاثیر زیادی دارند. به طوری که یک راه ممکن برای دسترسی به یک درمان خوب افسردگی پس از وضع حمل،درمان هورمونی مادر با ایجاد جایگزین هاست.
تجویز متخصصین، برای متوقفکردن افسردگی پس از زایمان، یک آمیزهای از استروژن و هورمون مربوط به دوره قبل از حاملگی است.این مخلوط در صورتی برای فرد موثر است که او برای بروز اختلالات،آمادگی قبلی نداشته باشد.
این نوع افسردگی ممکن است سه تا شش ماه طول بکشد. در این دوره، تعادل هورمونی به حالت عادی برمیگردد.
آیا تاکنون دچار تغییرات خلقی در تغییر فصلهای سال شدهاید؟ و یا اینکه احساس کنید با آمدن هر فصل تازه، خستهتر و خواب آلودهتر شدهاید؟
برخی افراد در ماههای آبان و آذر دچار افت خلق و کاهش انرژی میشوند اما در عوض در ماههای فروردین و اردیبهشت دوباره به حالت عادی برمیگردند اما عده ای دیگر درست عکس این قضیهاند. یعنی در شروع فصل بهار دچار نوعی افسردگی میشوند.
معمولا به این نوع اختلالها، افسردگی فصلی یا اختلال تاثیرپذیری فصلی (SAD) میگویند؛ حالتی که هر ساله در یک زمان مشخص رخ میدهد.نوع نادر این اختلال هم وجود دارد که افسردگی تابستانی نام دارد و معمولاً از اواخر بهار شروع میشود و تا اوایل تابستان یا اواخر پاییز ادامه دارد.
بیدار شدن از خواب در تاریکی برای رفتن به محل کار و بازگشت دوباره به خانه در هوای تاریک میتواند نشاط و شادابی را از انسان سلب کند اما در برخی افراد این تغییر روحیه شدیدتر است. کسانی که از این اختلال رنج میبرند بسیاری از علائم شایع افسردگی مانند غمگینی، اضطراب، بی قراری، انزواگرایی، بیعلاقگی به فعالیتهای روزانه و ناتوانی در تمرکز را دارا هستند.
این افراد اغلب نشانههایی همچون خستگی مفرط و کمبود انرژی، نیاز شدید به خواب، به مواد قندی و نشاسته ای، افزایش اشتها و پرخوری و در نهایت اضافه وزن را تجربه میکنند.
روانشناسان میگویند شیوع افسردگیهای فصلی در سنین بالای 45 بیشتر است. واکنش بیوشیمیایی بدن در برابر تغییرات آب و هوایی در این سنین به ایجاد تغییرات خلقی دامن میزند. اگر چه این نوع از افسردگی در زنان نسبت به مردان شیوع بیشتری دارد. البته بعضی از افراد بهطور ژنتیک مستعد ابتلا به این اختلال هستند که در زنان بهمراتب بیشتر از مردان است.
از آنجا که نور خورشید در فصلهای مختلف به روی فعالیت جانداران میتواند تاثیرات متفاوتی داشته باشد (مانند خواب زمستانی و دورههای باروری)، افسردگی فصلی (SAD) هم ممکن است ناشی از تغییرات طول روز و شدت نور در فصول مختلف باشد.
افسردگی در فصل پاییز و زمستان مربوط به ترشح هورمون ملاتونین از غده پینه آل در مغز است که هورمون وابسته به خواب نیز نام دارد و در تاریکی و هنگام خواب شبانه بیشترین میزان ترشح را دارد. بنابراین در پاییز و زمستان که طول روز کوتاه و طول شب بلند میشود، میزان ترشح این هورمون در بدن افزایش مییابد و در فرد ایجاد علائم افسردگی میکند.
علل افسردگیهای فصلی
علت دقیق این اختلال کاملا مشخص نیست. اما تاثیر عرض جغرافیایی بر SAD حاکی از این است که این اختلال بهواسطه تغییرات قابلیت دسترس بودن نور خورشید ایجاد میشود. یک فرضیه این است که با کاهش نور خورشید، ساعت بیولوژیکی که خلق و خوی افراد، خواب و هورمونهای آنان را تنظیم میکند، در زمستان به نوعی عقب میماند و کندتر میگذرد.
کارشناسان پیشنهاد میکنند اگر دچار علائم افسردگی هستید، حتما به پزشک مراجعه کنید چرا که گاهی مشکلات جسمی باعث افسردگی میشوند. اما گاهی هم نشانههای افسردگی فصلی بخشی از یک مشکل روانی پیچیدهتر هستند.
درمان افسردگی
محققان دریافتهاند که فتوتراپی (نور درمانی) روش مؤثری برای رفع این اختلال است و میتواند از ترشح بیش از حد ملاتونین در بدن جلوگیری کند. اغلب افراد به این درمان پاسخ میدهند. این شیوه درمان شامل نور سفید فلوروسنت است که بر صفحه فلزی انعکاس داده میشود و شخص در مقابل این نور، با چشمان باز بدون نگاه مستقیم به نور قرار میگیرد. از این شیوه درمانی بهمدت نیم الی دو ساعت در روز استفاده میکنند.
البته در موارد خفیف بیماری، نبودن در خانه در ساعات زیادی از شبانه روز و قدم زدن در نور آفتاب به تنهایی میتواند شخص را در بهبود بیماری کمک کند. روانشناسان در یک بررسی دریافتهاند که یک ساعت قدم زدن در نور آفتاب به اندازه دو ساعت قرار گرفتن در مقابل نور سفید فلوروسنت میتواند در بهبود بیماری مؤثر باشد.
اگر فتوتراپی مؤثر واقع نشود (که البته درصد کمی را شامل میشود) میتوان از داروهای ضدافسردگی همراه با نور درمانی در درمان بیماری کمک گرفت. البته عوارض ناشی از مصرف داروهای ضدافسردگی را نباید فراموش کرد.
راههای پیشگیری
به نظر بسیاری از روان شناسان بالینی برای پیشگیری از این اختلالهای روانی میتوان صبحها زودتر از خواب بلند شد و به پیادهروی رفت. آنان توصیه میکنند هنگامی که هوا ابری است زمانی را در خارج از خانه بگذرانید. انجام فعالیتهای ورزشی به ویژه پیادهروی در هوای آزاد و روشنایی روز نیز میتواند سهم به سزایی در کاهش افسردگی داشته باشد. هرگز خود را در اتاق تاریک و بسته حبس نکنید.
رژیم غذایی مناسبی داشته باشید که از مقادیر کافی ویتامینها و مواد معدنی برخوردار باشد و از گرفتن رژیمهای کاهش وزن غیرعلمی و غیرکارشناسی خودداری کنید. کمبود آهن، امگا ۳ و اسیدفولیک تاثیر مستقیمی با بروز علائم افسردگی دارد، پس هر چه بیشتر از گذشته به رژیم غذاییتان اهمیت دهید و برای رهایی از اختلالات خلق و خوی تا میتوانید از سبزی و میوه استفاده کنید
ویتامین گروه B را که در گوشت قرمز، جگر، تخم مرغ، غلات، دانههای خوراکی و ماهی یافت میشود، در رژیم غذاییتان بیفزایید. مصرف قهوه و شکر را در روز کاهش دهید چرا که شکر از تاثیر ویتامین گروه B در بدن میکاهد و علائم افسردگی را شدت میبخشد.
همچنین هفتهای 3 بار و هر بار 30 دقیقه ورزش کنید. خود را از فعالیتهای اجتماعی دور نکنید و با دوستان و همفکران خود تبادلنظر کنید. حضور در اجتماع در مقابله با افسردگی فصلی نقش مؤثری دارد بنابراین از پیله تنهایی خود بیرون بیاید و با دوستان خود صحبت کنید.
برای تغییر حالت عمومیتان، بیشتر از روزهای گذشته در اجتماع حضور یابید و بالاخره اینکه با اتخاذ شیوههای سالم زندگی و روشهای مناسب پیشگیرانه از هرگونه حالت کسالت بار و انزواگرایانه و با نگاه مثبت به زیباییهای بینظیر فصول، زمانی را در لذت بردن از آنها سپری کنید و اگر با تمام پیشنهادی گفته شده تغییری در درونتان مشاهده نشد به روانپزشک مراجعه کنید.
افسردگی را به خاطر شیوع بالایش گاهی سرماخوردگی بهداشت روانی نامیدهاند، اما افسردگی دست کم از دو جنبه مهم با سرماخوردگی متفاوت است:
افسردگی بدون درمان پس از یک هفته برطرف نمیشود و همچنین مردان و زنان را به به یک میزان و به یک شیوه مبتلا نمیکند.
گرچه معمولا توجهها به علل و عواقب میزان بالاتر افسردگی در زنان معطوف بوده است، این عارضه مشکلات خاصی را هم برای مردان ایجاد میکند.
مردان در هر سنی وضع سلامتی بدتری و میزان مرگ و میر بالاتری از زنان دارند. آنها همچنین در معرض خطر بالاتر - اغلب بسیار بالاتر- اختلالات روانپزشکی مانند اسکیزوفرنی، اعتیاد به مواد مخدر و اوتیسم (درخودماندگی) هستند. بنابراین بسیار پایینتر بودن میزان تشخیص افسردگی در مردان نسبت به زنان تقریبا در هر جای جهان قابلتوجه است.
مردان کمتر به افسردگی شدید، کج خلقی (افسردگی خفیف تا متوسط)، و همچنین احتمالا کمتر به افسردگی دوقطبی مبتلا میشوند (البته میزان شیوع اختلال دوقطبی- دورههای متناوب افسردگی و شیدایی - در دو جنس یکسان است).
دلایل این تفاوت کاملا معلوم نیست. عوامل خطرساز یک حمله افسردگی در دو جنس یکسان است: برخی از صفات شخصیتی، مواد مخدر، استرس حاد و مزمن، تجربیات آسیبزای عاطفی مانند مورد سوءاستفاده قرار گرفتن در کودکی، سابقه خانوادگی افسردگی و سابقه قبلی حمله افسردگی.
بررسی بر روی دوقلوها و کودکان به فرزندی پذیرفتهشده نشان می دهد که افسردگی به طور یکسان در هر دو جنس به ارث میرسد: یک مرد افسرده و یک زن افسرده به یکسان احتمال دارد که پدر یا مادری افسرده داشته باشند.
اما بررسیهای اخیر بیانگر چند تفاوت میان زنان و مردان از لحاظ عوامل خطرساز برای افسردگی است. در مردان، و نه در زنان، خطر ژنتیکی ابتلا به افسردگی با خطر ژنتیکی ابتلا به اضطراب و اختلالات کرداری همراهی دارد. اعتماد به نفس پایین و از دست دادن پدر یا مادر در دوران کودکی نیز با افسردگی مردان بیشتر مرتبط است تا افسردگی زنان.
هورمونهای افسردهکننده؟
مهمترین شاهد در مورد علت تفاوت شیوع افسردگی در مردان وزنان این است که زنان تنها در سالهای باروریشان، یعنی از دوران بلوغ تا یائسگی نسبت به مردان بیشتر مستعد ابتلا به افسردگی هستند.
سوال این است که این شاهد را چگونه تفسیر کنیم، و مظنون آشکار هورمونهای جنسی زنانه است.
یک نظریه این است که زنان به این خاطر بیشتر در معرض افسردگی هستند که در بدن آنها میان هورمونهای استرس و هورمونهای جنسی تداخلهایی مشکل آفرین ایجاد میشود. در شخصی که تحت استرس است، استروژن باعث ایجاد افسردگی و اضطراب میشود و تستوسترون عمل عکس را انجام میدهد.
شاید به همین علت باشد که مردان ظاهرا از لحاظ جسمی نسبت به زنان کمتر دستخوش عواطف میشوند. برخی از پژوهشها نشان دادهاند در صورتی که تنها علائمی مانند غمگینی، نومیدی و احساس گناه به حساب آید، میزان افسردگی در میان زنان و مردان مشابه میشود. این تفاوت ناشی از زیادی علائم جسمی افسردگی مانند خستگی، تشویش، بیخوابی یا پرخوابی و بیاشتهایی یا پرخوری در زنان است.
به غیر از عوامل هورمونی تاثیرات فرهنگی و تقاضاهای اجتماعی هم در این تفاوت زن و مرد نقش دارند. وظیفه مراقبت از فرزندان و خظرات عاطفی مربوط به آن عمدتا به دوش زنان میافتد. در نوجوانی دختران دختران شروع به نشان دادن اعتماد به نفس کمتر و احساس گناه بیشتر نسبت به پسران میکنند.
برخی از دانشمندان اعتقاد دارند که میزان افسردگی در زنان با تغییر مقام اجتماعی زنان تغییر میکند. بررسی در برخی از گروههای اجتماعی که برابری زن و مرد در آنها ایجاد شده است، مثلا دانشجوبان کالج از طبقه اجتماعی مشابه که در خوابگاهی مشابهی زندگی میکردند، تفاوتی را در میزان افسردگی زنان و مردان نشان نداد.
پیامدهای افسردگی
میزان نسبی پایینتر افسردگی مردان ممکن است یک خطای تشخیصی باشد. اغلب گفته میشود که مردان دوست ندارند که حتی نزد خودشان قبول کنند، که افسرده هستند. آنها ممکن است احساس کنند که نشان دادن احساس نومیدی یا تردید نسبت به خود نشان ضعف است یا با مردانگی آنها تناقض دارد؛ آنها ممکن است بترسند در صورتی که کارفرما یا همکارانشان این موضوع را بفهمند، چه اتفاقی ممکن است رخ دهد.
بنابراین آنها سکوتی غمگینانه را انتخاب میکنند یا به "سندروم افسردگی مردانه" مبتلا میشوند که در آن افسردگی به شکل خشم، تحریک پذیری یا سوءمصرف مواد مخدر تظاهر میکند.
از آنجایی که این مردان به دنبال درمان نمیروند، افسردگی آنها هرگز تشخیص داده و ثبت نمیشود. البته اکراه مردان از پذیرفتن احساساتشان ممکن است تمام تفاوت میان مردان و زنان از لحاظ شیوع افسردگی را توجیه نکند، زیرا بررسیها نشان میدهند که حتی در میان افرادی به دنبال درمان پزشکی افسردگیشان نمیروند، شیوع افسردگی در زنان بیش از مردان است.
افسردگی در مردان از دو جنبه که هر دوی آنها با میزان بالاتر مرگ و میر در مردان ارتباط دارند، ممکن است نسبت به افسردگی در زنان بیماری وخیمتری باشد. افسردگی عامل خطرساز اصلی برای خودکشی است، و مردان چهار بار بیشتر نسبت به زنان ممکن است به علت افسردگی دست به خودکشی بزنند- و در سنین بالاتر میزان خودکشی در مردان 10 برابر زنان می شود. یک دلیل این میزان بالاتر خودکشی، ممکن است اکراه مردان نسبت به بیان احساساتشان و عدم درخواست کمک هنگام ناامیدی است.
یک مشکل مرگبار دیگر در مردان مبتلا به افسردگی بیماری قلبی- عروقی است. افسردگی بر فشار خون، لختهشدن خون، و دستگاه ایمنی اثر میگذارد. افسردگی یک عامل خطرساز شناختهشده برای بیماری عروق کورونری قلب، حمله قلبی و سکته مغزی است. مردان به خصوص مستعد این بیماریها هستند زیرا حتی در شرایط عادی هم به میزان بالاتر و در سنین پایینتر نسبت به زنان به این بیماریها مبتلا میشوند.
تستوسترون و افسردگی
افسردگی به خودی خود اثرات مخربی بر کارکرد جنسی به جای میگذارد. حدود 40 درصد مردان در سنین 40 تا 60 ممکن است درجاتی از اختلال نعوظ را تجربه کنند، و افسردگی یک علت شایع این مشکل است. یک علت شایع دیگر میزان پایین تستوسترون، هورمون جنسی مردانه، است که در 25 تا 55 درصد مردان بالای 50 سال و 75 درصد مردان بالای 70 سال رخ میدهد.
خود کمبود تستوسترون ممکن است به علائم خفیف تا متوسط افسردگی بینجامد، و بنابراین ممکن است یک چرخه علت و معلولی پیچیده میان افسردگی، میزان پایین تستوسترون و اختلال نعوظ وجود داشته باشد، که گاهی بیماریهای جسمی فرد و داروهایی که برای آنها مصرف میکند نیز آن را پیچیدهتر میکند. برای مثال داروهای دیابت و فشار خون بالا عوارض جانبی جنسی دارند.
در برخی از مردان، درمان با تستوسترون ممکن است هم به درمان افسردگی و هم کارکرد جنسی آنها کمک کند. البته مصرف درازمدت تستوسترون هم با عوارض خاص خود همراه است.، از جمله سردرد، آکنه، افزایش احتمالی بیماری قلبی، آسیب کبدی، بزرگی پروستات و سرطان پروستات. یک مشکل دیگر هم این است که تستوسترون مصنوعی تولید تستوسترون طبیعی بدن را مهار میکند و هنگام قطع دارو ممکن است فرد دچار افت تستوسترون شود.
Harvard Men's Health Watch