یک کلاغ ، چهل کلاغ
یک کلاغ ، چهل کلاغ
حتماً شما هم هر روز چنین جملاتی را می‌شنوید، شنیدین می‌گن قراره.... راستی خبر دارین... شما هم می‌دونید که....

اینها جملاتی هستند که در خانه، محل کار، پشت تلفن، توی مغازه، در مدرسه بچه‌ها، توی اتوبوس و تاکسی و هر جایی که بشه سر صحبت را باز کرد، بارها و بارها می‌شنویم و البته گاهی هم خودمان گوینده این اخبار هستیم. اخبار و اطلاعاتی که هیچ اطمینانی به صحت و سقم آن نداریم ولی باز هم آنها را می‌گوییم و می‌شنویم.

اینها همان شایعاتی هستند که مردم با علاقه و به سرعت در سر‌تا‌سر جامعه پخش می‌کنند. گاهی سرعت پخش شایعات به قدری زیاد است که خود فرد گوینده هم از شنیدن دوباره آن پس از چند ساعت متعجب می‌شود. هرقدر هم که موضوع جذاب‌تر باشد، سریع‌تر پیش می‌رود؛ در مورد برخی موضوعات گویی با سرعت نور!

هیچ می‌دانید رواج یک شایعه چه تعداد زندگی‌های مشترک را از هم پاشیده، چه ازدواج‌هایی را به طلاق کشانیده و اصلا مانع ازدواج چه تعداد جوان شده است ؟ حتی چه خسارت‌های اقتصادی سنگین به برخی خانواده‌ها زده و مانع کسب و کار چه تعداد انسان شده است.

امروزه کمتر محفلی را می‌توان یافت که حاضران در آنها با می‌گن که ها.... و شنیدی که ....مجلس را گرم نکنند و با ترویج خبرهای بی‌اساس ظاهرا ساعات خوشی را در کنار هم سپری نکنند.

گرچه آمار دقیقی در باره این‌که مردان و زنان به چه میزان به رواج شایعه علاقه‌مندند، وجود ندارد، اما به نظر می‌رسد شایعه پراکنی در حوزه مسائل خانوادگی به منظور چشم و همچشمی و گاه حسادت‌های مخرب، بیشتر نقل محفل مهمانی‌های زنانه است. گرچه مردان بیشتر برای حذف رقبای اقتصادی‌شان دست به این کار می‌زنند.

شایعه چیست؟

شایعه در اصل همان اطلاعات و اخباری است که به صحت آن اطمینان نداریم و مدرکی مبنی بر درست بودن آن وجود ندارد. یعنی نقل قول مطالب توسط افراد، بدون هیچ مدرک و منبع مطمئن. این نقل قول‌ها معمولاً دهان به دهان و از فردی به فرد دیگر صورت می‌گیرد. به همین دلیل هم همیشه پس از گذشت چند ساعت، بتدریج به حجم مطلب اصلی افزوده می‌شود، به قول معروف یک کلاغ چهل کلاغ می‌شود. در این جریان هرکس برداشت خود یا حتی آنچه را که دوست دارد نیز به شنیده‌ها می‌افزاید و موضوع را با آب و تاب بیشتری نقل می‌کند. به همین دلیل شایعه به سرعت پیش می‌رود و جامعه را فرا می‌گیرد.

معمولاً مردم می‌گویندتا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها. شاید در مورد شایعه هم همین طور باشد. یعنی تمام این اخبار نادرست از یک خبر اصلی پایه شکل گرفته باشد، که اتفاقاً درست هم بوده است؛ ولی کم‌کم و بتدریج اصل مطلب پوشیده شده و حواشی‌ای بیش از موضوع اصلی به مخاطب ارائه می‌شود. البته در برخی مواقع نیز، شایعات از اصل بی‌پایه و اساس هستند.

چه زمانی شایعه شکل می‌گیرد؟

افراد هر جامعه به موارد خاصی علاقه نشان می‌دهند و دوست دارند که هرچه بیشتر و کامل‌تر در مورد آن موضوعات بدانند و در این دانسته‌ها با دیگران نیز سهیم شوند. در چنین مواقعی اگر منبع اطلاعاتی درستی هم در دسترس نباشد، شایعه شکل می‌گیرد.

این انسان‌ها هستند که وقتی به موضوعی علاقه دارند یا به هر دلیل موضوعی برایشان مهم است، ترجیح می‌دهند که اطلاعاتی هر چند نادرست به دست آورند. برای همین هم اکثر شایعات برای مردم جذاب هستند.

در چنین شرایطی، مردم در مواجهه با هر کسی از او در مورد موضوع مورد نظرشان می‌پرسند و به هر نحو ممکن می‌خواهند بر یافته‌های خود بیفزایند.

اما همیشه هم این‌طور نیست که شایعه جذاب و دلخواه باشد. گاهی اوقات شایعات باعث ایجاد حس ترس و ناامنی می‌شوند و از این طریق زندگی عادی و طبیعی مردم را فلج می‌کنند. مثل شایعه راه افتادن سیل در شهر؛ همین حرف کوچک و کم‌اهمیت می‌تواند زندگی هزاران نفر را با ترس و اضطراب همراه کرده و آنها را از فعالیت‌های معمولشان باز دارد.

به همین دلیل درجوامع پیشرفته، رسانه‌ها تلاش می‌کنند آن چه را در ذهن مردم تبدیل به سوال می‌شود، بیابند و پاسخ مناسب و صحیح را در اختیار افکار عمومی قرار دهند. فقدان چنین امکانی، جرقه‌ای است بر انبار خطرناک شایعه که از هر ماده قابل انفجاری خطرناک‌تر است.

در مواجهه با شایعه چه کنیم؟

اما در مواجهه با این پدیده چه کار باید کرد؟ اگر کسی خبری نادرست به ما بدهد، وظیفه‌مان چیست؟ آیا صحیح است که ما هم نقشی در گسترش بیشتر آن داشته باشیم؟

در این موارد خوب است کمی فکر کنیم و خودمان را جای کسی بگذاریم که شایعه پیرامون او شکل گرفته. شاید این‌گونه راحت‌تر بتوان تصمیمی برای پذیرش بی‌چون و چرای مطلب گرفت یا گاهی به عواقب پخش شدن آن شایعه در جامعه بیندیشیم؛ این که همین شایعات بی‌اهمیت گاهی می‌توانند زندگی ما را دستخوش تغییر کنند.

در چنین مواردی قبل از هر چیز باید از صحت خبر مطمئن شویم. کشف حقیقت و دانستن اصل موضوع می‌تواند کمک کند که جلوی رواج شایعه‌ای را بگیریم. اگر هم نمی‌توانیم این اطمینان را پیدا کنیم باید بدانیم لزومی‌هم برای گفتن آن به سایرین نیست.

پس اگر نمی‌توانیم جلوی شایعه‌ای را بگیریم، حداقل سعی کنیم در رواج آن همراه و همگام نشویم.

بیان یک شایعه و پیگیری مطلبی بی‌پایه و اساس، می‌تواند تا جایی پیش برود که روابط میان افراد و بنیان خانواده‌ها را نیز با مشکل و تنش مواجه کند و رابطه میان همسران، دوستان، مادر و پدر و فرزند و هر نوع دیگر رابطه را مخدوش سازد.

شاید افراد فقط از روی کنجکاوی، علاقه به صحبت کردن در مورد موضوعی خاص، بدبینی یا هزاران دلیل دیگر اقدام به شایعه‌پراکنی ‌کنند. در نهایت مهم هم نیست به چه دلیلی این شایعه شکل می‌گیرد، ولی همین حرف و صحبت‌ها می‌تواند باعث از هم پاشیدن خانواده‌ای شود یا افراد خانواده را با مشکل‌های جدی درگیر کنند. اندکی دقت در مورد این پدیده اجتماعی، مضرات و خطرات آن را روشن می‌سازد.

در هر صورت این مشکلی است که در جوامع مختلف وجود دارد. ولی شاید با اندکی تامل و تفکر در مورد شایعات، در صورت امکان صحبت با فردی که شایعه در مورد او شکل گرفته، پیگیری حقیقت و... بتوان جلوی خطری بزرگ را گرفت و به آنها که گویا دوست دارند روابط را از بین ببرند مجال نداد.